دوره 21 دبیرستان امام صادق
لطفا ثبت نام کنید. در صورت عضو بودن، وارد شوید
دوره 21 دبیرستان امام صادق
لطفا ثبت نام کنید. در صورت عضو بودن، وارد شوید
دوره 21 دبیرستان امام صادق
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

دوره 21 دبیرستان امام صادق

دوره 21 دبيرستان امام صادق
 
HomeGalleryLatest imagesSearchRegisterLog in

 

 خیلی خنده دار(بوجود امدن عمر)

Go down 
AuthorMessage
مهمان
كاربر نيمه فعال
كاربر نيمه فعال
مهمان


Posts : 113
تشکر : -1
Join date : 2010-07-23
Age : 22
Location : عشاق الحسین

خیلی خنده دار(بوجود امدن عمر) Empty
PostSubject: خیلی خنده دار(بوجود امدن عمر)   خیلی خنده دار(بوجود امدن عمر) I_icon_minitimeThu Aug 26, 2010 7:13 am

]نسب عمربن الخطاب در کتب اهل سنت


در کتاب شاخه طوبي صفحه 1 عالم جليل القدر شيخ يوسف بحراني و محمد بن السايب کلبي و ابي مخنف لوط بن يحيي ازدي در کتاب صلاة در معرفت صحابه و کتاب التنقيح در نسب صريح روايت کرده اند از عبدالله بن سيابه که او گفت: نکاح شبه از اقسام نکاح حلال است و متولد از شبهه و زنا نجيبتر است از ولد فراش و گاه در بعضي نسبتها کراماتي اتفاق مي افتد که مناسب حال و سزاوار شان اوست از ارتباط نسبت بعضي به بعض و عرب فخر مي کرد اگر اين قسم نسبت در خودشان يا در چهارپايان ايشان بود. شاعري در تعريف شتر خود گفت: ...

بعد از آن گفته: نفيل از حبشه بنده کلب بن لوي بن غالب قريشي بوده است. بعد از مردن کلب عبدالمطلب او را متصرف شد. و صهاک کنيزي بود که از حبشه براي آن جناب فرستاده اند. روزها نفيل را به چراندن شتران و صهاک را به چراندن گوسفندان به صحرا مي فرستاد و در چراگاه ميان ايشان تفرقه مي انداخت. روزي اتفاق افتاد که اين دو در چراگاهي جمع شدند. نفيل عاشق صهاک شد. و عبدالمطلب زير جامه پوستي بر پاي صهاک کرده بود. و بر آن قفلي زده بود و کليد آن را با خود نگاه مي داشت. چون نفيل اظهار ميل و خواهش جماع کرد، صهاک گفت: راه اين کار مسدود است با اين لباس پوست که پوشيده ام و اين قفل که بر آن است. نفيل گفت: به جهت آن حيله کنم. پس قدري روغن گوسفند گرفت و آن پوست و اطراف آن را نرم کرد و آن را پايين کشيد که تا زانو رسيد پس با او جماع کرد. و به خطاب حمل برداشت. چون صهاک زاييد از ترس جناب عبدالمطلب آن را در مزبله انداخت و زن يهوديه نانوايي او را برداشت و تربيت کرد. چون بزرگ شد شغل هيزم کني پيش گرفت. از اين جهت او را حطاب (با حاء بي نقطه) مي گفتند. و در زبانها به غلط خطاب شد. و صهاک در نهان گاه گاه او را سرکشي مي کرد. روزي در نزد او کج شد بود. کفل او نمايان شد. خطاب برخاست و نداست که او کيست. و با او جماع کردو حامله شد به حنتمه! او را نيز بعد از زاييدن به مزبله انداخت و هشام بن مغيرة بن وليد آنرا برداشت و تربيت کرد و از اين جهت در نسب به او نسبت مي دهند. چون بزرگ شد خطاب در خانه هشام تردد مي کرد، حنتمه را ديد، در نظرش مرغوب افتاد و خواستگار شد. هشام حنتمه را به او تزويج کرد و از او عمر متولد شد. پس خطاب والد عمر است به جهت اينکه از نطفه او حنتمه او را زاييد و جد اوست چرا از زناي او با صهاک حنتمه متولد شد. و چون حنتمه و خطاب از يک مادرند، پس خطاب دايي و جد مادري و پدر اوست. و حنتمه مادر اوست که او را زاييد و خواهر او چون عمر و حنتمه از يک پدرند و عمه او زيرا که حنتمه و حطاب از يک مادرند که صهاک باشد. اين است ملخص کلام کلبي و ابو مخنف را در اين مقام کلام طويلي است که از ذکر آن مي گذريم.

و نيز از کتاب مثالب محمد بن السايب نقل شده که بعد از زناي نفيل با صهاک عبدالعزيز بن رياح نيز با وي مواقعه کرده و خطاب منتسب به اين دو نفر است. ابن حجاج شاعر گويد:

من جده خاله و والده ... و امه اخته و عمته
اجدر ان يبغض الوصي و ان... ينکر يوم الغدير بيعته

ترجمه: کسي که جد مادري او دايي و پدر او هم هست و مادرش خواهر او و عمه او هم هست. چنين نسبي سزاست که وصي پيامبر ص را دشمن دارد و بيعت خود را با او در روز غدير منکر شود.

و همچنين در جلد سوم شرح نهج البلاغه صفحه 50 مرحوم خويي آمده است که علامه حلي در کشف الحق گفته است: کلبي از رجال اهل سنت است که در کتاب مثالب گفته است: صهاک کنيزي حبشي متعلق به هاشم بن عبدمناف بوده است که نفيل پسر هاشم با او نزديکي کرده و پس از او عبدالعزي پسر رياح با او نزديکي کرد، سپس صهاک پسري زاييد به نام نفيل که عمر بن خطاب است.

به طریق مخالف در کتاب نهایه الطلب خلیلی مذکور است که خطاب الاغ فروش بود و خطاب اسم او نیست و لقب اوست و چون مردم مادر زناکار او را بسیار خطبه میکردند از این جهت ملقب به خطاب شد

هشام ابن السائب کلبی که از علمای سنیان است در کتاب مثالب الصحابه و کلبی نسابه شافعی گفته که صحاک حبشیه کنیز هاشم ابن عبد مناف بود و نفیل پسر هشام با وی زنا کرد و عبدالعزی بدنیا آمد وبعد از آن عبدالعزی با صحاک مادر خود زنا کرد که نفیل به دنیا آمد که جد عمر است وگویند که آبا اجداد عمر تا هفت پشت حرام زاده بودند

عمر بن خطاب " می گوید :

« أیها الناس ! تعلموا أنسابکم أرحامکم ولایسألنی أحد ما وراء الخطاب »

« ای مردم ! نسب خود را یاد بگیرید و کسی از قبل از خطاب از من سئوال نکند »

تاریخ المدینة المنورة ج 3 ص 797

اين جا به شعر شاعربزرگ ايراني مرحوم فردوسي اشاره كنيم كه بجاست

كسي را كوپدر خالو بود در شرع پيغمبر



مسلمانش مخوان كوهست يكره كافر وترسا



هر آن كس را كه باشد مادرش خواهر روانبود



كه او برپايه منبر نهدازبي حيايي پا







تبراكن تبرا كن از آن شومان بد اختر



تبرا كن تبرا كن از آن دونان مادر كا



اگر پاكي دراصلت خطايي نيست خواجه



چوفردوسي همي كن لعنت بسيار براعدا

[/center][/center]



این هم فایل صوتی نصب عمر







Back to top Go down
http://hagi.pelakfa.com/
 
خیلی خنده دار(بوجود امدن عمر)
Back to top 
Page 1 of 1
 Similar topics
-
» حكايت هاي خنده دار
» **یه کلیپ خیلی باحال**
» خیلی باحاله در مورد عمر حروم..
» یک مصیبت بزرگ! خیلی بزرگ!

Permissions in this forum:You cannot reply to topics in this forum
دوره 21 دبیرستان امام صادق :: متفرقه :: مطالب جالب و خواندنی و دیدنی-
Jump to: